سؤال: پاره ای از مردم خود را حقّ و یا مدار حقّ می دانند و گروهی دیگر را ناحقّ می خوانند و در مقابل آن ها نیز گروه مقابل را ناحقّ، و خود را بر حقّ می شمارند، و هر کدام برای حقانیّت خود و ردّ دیگری، دلایلی دارند. معیار شناخت حقّ و ناحقّ چیست؟
جواب: "اِعرِف الحَقَّ، تَعرِف أهلَه" حق رابشناس! تا که اهل حق را بشناسی. توجّه باشد که جز حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) انسان مطلقی نداریم. هر کس می تواند، در موضوعی درست فکر کند و یا خدای نکرده به باطل افتد. در واقع همیشه باید با دلیل و منطق مطلبی را پذیرفت و یا ردّ کرد. که گویند باید نوکر دلیل بود! اگر حجت عقلی – علمی بر ما تمام گشت، می پذیریم و گرنه هر که و هر چه باشد، ممکن است درست گفته و یا به خطا افتد.
بیش از این که به افراد بنگریم باید به بیانات و گفته های آن ها توجّه کرد. اشکالی ندارد که شخص آدم وارسته ای باشد، از دروغ، غیبت و تهمت پرهیز کند، ولی به اشتباه و خطا افتد.
شاخص و میزان حق و باطل:
بحث شناخت حقّ و باطل، بحث چندان ساده ای نیست بلکه از پیچیدگی خاصّی برخوردار است که باید به دقت به آن پرداخت، و آن این که تشخیص حقّ و باطل با کدام میزان و معیار است. بنابر عقیده ما، میزان در تشخیص حق و باطل، اوّل وحی الهی است که اینک در قرآن تجلّی یافته و دیگری عقل است که به لطف الهی همه از آن بهره مندیم. البته تفسیر قرآن توسط سنّت تحقق می یابد که گاه توسّط بیان، امضاء، تقریر و یا رفتار پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) ارائه داده می شود.
رابطه خواب، رؤیا و حقیقت:
برخی از افراد برای اثبات حقّ و باطل به کشف، خواب، رؤیا، الهام و ... تکیه می کنند ولی همه این امور باید با میزان سنجیده شود. چرا که می تواند گاه این دریافت ها حقّ و یا باطل باشد. امّا خواب و رؤیا سه گونه است، گاه خواب ها پریشانی است که ناشی از گرفتاری های روز آدمی است که در قرآن به این نمونه اشاره شده که"أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ، وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِينَ" (سوره یوسف آیه 12) که این خواب ها، خواب های پریشانی است که ما به آن دانش نداریم. دیگر خواب هایی است که دارای تعبیرند، شکل برزخی به خود گرفته و واقعیت خارجی این دنیائیش باید تعبیر و تفسیر گردد. نمونه ای از این خواب نیز در سوره مبارکه یوسف، آیه 46 درباره عزیز مصر است که دید: "سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ" هفت گاو چاق، هفت گاو لاغر را خوردند که حضرت یوسف گاو ها را به سل و چاقی آن را به وفور نعمت و لاغری آ نرا به خشکسالی تعبیر فرمود. هفت را هم خود هفت تعبیر فرمود. در نتیجه تعبیر خواب عزیز مصر هفت سال وفور نعمت و هفت سال قحطی شد. و گاه همان که در خواب رؤیت شد در خارج تحقق می یابد مثل خواب حضرت ابراهیم (علیه السلام) که فرمود: " إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ" ای پسرم در خواب دیدم که تو را سر می برم، "فَانظُرْ مَاذَا تَرَى" بگو! نظر تو در این باره چیست؟ "قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ" گفت: ای پدر آن چه مامور شده ای به انجام برسان! (سوره مبارکه صافات آیه 102).
این خواب آخر از خواب دوّمی، برتر و عالی تر است که ناشی از صفای باطن بوده و خود نوعی الهام و ارتباط معنوی با عالم ماوراء می باشد. ولی درهر حال نتیجه این است که خواب به خودی خود حجّت نیست و ما آن را با ابزار نامبرده (وحی و عقل) سنجش می کنیم، تا تشخیص حقیقت از باطل کنیم.
در هر حال بنا به فرموده حضرت مولی (علیه السلام) "اِعرِف الحَقَّ تعرِف أهلَه" حق را بشناس تا این که اهل حق را بشناسی! بهوش باش که"لاتعرِف الحَقَّ بالرِّجال" حق را با شخصیت ها نمی توان شناخت.
اگر این کنید و کنیم کمتر به اشتباه می افتیم.